(( مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است ا نقدر بایددر را رضای خدا قدم برداری تا مورد رضای خدا واقع شوی ))
شهید مصلحیا ن فرمانده جهاد کازرون
نمی دانم تاکنون به واژه شهادت اندیشیده اید ؟ چقدر سخت است کشته شدن ؟ تکه تکه شدن . قطعه قطعهشدن ، پاره پاره شدن ، حتی تصور ش هم برای ماسخت است !! پس چگونه بود در طول هشت سال جنگ تحمیلی عده ای با میل خود به نبردگاههایی می رفتند که فرجامشان برایشان روشن بود ، رفتنی که شاید برگشتی در آن نبود ! آنهم کشته شدنی که شاید جسم خاکیت هم برای خانواده ات به ارمغان نیاید آن چه نیرویی بود که فرزندان این سرزمین راعاشق چنین کشته شدنی می کرد. و آرزویش را به انتظار می نشستند حتی ماکه جنگ را ندیده بودیم آن روزها که 10 سال بیش نداشتیم آرزویمان شهید شدن بود اگر آن روزهابه من 10 ساله می گفتی آرزویت چیست می گفتم شهید بشوم ! کشته شدگانی که هر روز به تشییعشان در میدان شهدا می رفتیم امروز پسر همسایه فردا پسر دایی پس فردا پسر خاله –شاید روزی هم نصیب مابشود چه سخت بود از دست دادن بهترینها . آنها با خونشان درس استقامت و آزادگی می دادند . آن روزها همه جابوی کربلا می داد کوچه ها و خانه های گلی بوی عطر شهادت می داد گویا خاکهاهم باورشان شده بود که انسانهایی به اوج رسیده اند عطروجودشان همه جا پیچیده بود . راستی یادش بخیر !! در آن روزها به قول امام شهدای ما ره صد ساله را پیمودند و بس . آن روزها بچه ها آنچنان غرق در خداو خالص شده بودند که گویی بعضی صفات بی بدیل خدا رامی توان در وجودشان دید . آنها اهل همین آب و گل بودند اهل همین پس کوچه های خاک گرفته شده که دل در گرو اسلام داده بودند آیا می دانستی که رمز پایداری و پایمردن ها در طول 8 سال دفاع مقدس شهادت بود همان چیزی که هرگز نگذاشت ذلت را به مردم هدیه کنند . بر راستی که شهادت رمز بقا و ماندن است ماندنی برای همیشه تاریخ چون حسین ؟ آیاحسین از یادها می رود و صحنه کربلا به فراموشی خواهد رفت نه هرگز چنین نخواهد شد آنچنان که سالها و سالهاست زمان می گذرد و روح حسین همیشه و همه جا زنده بوده و هست . شهدای ما نیز راست قامتان تاریخ خواهندبود برای همیشه در قلب تاریخ جاوید خواهند ماند و مرحبا بر مادرانی که چنین فرزندانی رادر را ه اسلا م و وطن هدیه کردند آنها از چپ وراست نبودند اهل همین کوچه ها و روستاهای دور افتاده ای بودند از جنس خود مردم که به عشق راه حسین ( ع) از همه چیز خود گذشتند . چه جفایی که بخواهیم شهدا را به فراموشی بسپاریم و راهشان را به سرانجام نرسانیم ! غرب و دنیای غرب به رمز بقاء پی برده است و سعی می کند آن را کمرنگ جلوه دهد . شاید باورتان نمی شودکه اساتید غربی برای پی بردن به این رمز بقا ء هر ساله برای تحقیق و تفحص به شلمچه میعادگاه عاشق می روند این چه عشقی است که پس از سالها نسل جدید ما سفره اول سال عید نوروز شادترین روز سال را در میعادگاه شهدای ( شلمچه ) بر پا می دارد این رمزی است که آنهارا سخت حیران و متحیر کرده است آنهاسعی کردند با عناوین مختلف چون تروریسم به چنان خیال واهی شان از اثر ش خنثی کند ولی سخت در اشتباهند هر گاه توانستید عشق به حسین را از دل این مردم بیرون کنید آنگاه موفق می شود که آنهم شدنی نیست در عاشورای حسینی از هر رنگ و جنسی که باشی تو رادعوت به کربلا یش می کند ؟ اگر حسین رفتنی است شهادت هم رفتنی است
براستی که شهادت رمز بقاو ماندگاری است ادامه دارد
با سلام
وبلاگ جالب و زیبایی دارید
مطالب شما نیز از عمق و پختگی لازم برخوردارند
با اجازتون هم این مطلب پایینی در خبرگزاری ایسنا با ذکر منبع وبلاگتان کار خواهد شد.
منتظر دیدار سبزتان هم هستیم و باز هم اگر مطالب مفید و علمی داشتید برایم کامنت بگذارید تا استفاده شود.
در پناه حق
مو تور محرکه اصلاحات می ایستد
موتور محرکه اصلاحات می ایستد
بدون شک رخدادهای اجتماعی علت یا معلول آن یک متغیر نیست، معمولا رخداد پدیده ها در حوزه علوم انسانی به پارامترهای مختلفی (در یک نقطه با هم برخورد می کند) بستگی دارد. آنچه در ذیل آمده نظرگاه های نگارنده است که به علل منفعل شدن جنبش دانشجویی نسبت به اصلاح طلبان منجر شده است می پردازد.
کشور ما همانند کشورهای جهان سوم احزاب در جایگاه واقعی خود قرار ندارند، یا پس از قدرت رسیدن شکل گرفته و یا یک شبه به هنگام انتخابات ظهور کرده اند. به جای آن که احزاب از پایین شکل بگیرد و قدرت را تصاحب کند، این قدرت بوده که احزاب (نه به معنی واقعی) شکل داده است. از همین دو حرکت ها و جنبش ها توده وار بوده است. بنابراین در هنگام انتخابات به بسیج کردن نیروها نیازی میرم وجود دارد. اصلاح طلبان نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و برای بسیج نیروها نیازی مبرم به جنبش داشته و دارند. به گونه ای که موتور محرکه اصلاحات جنبش دانشجویی بوده است در واقع نقطه گاه میانی بین اصلاح طلبان و مردم بوده اند. جنبش دانشجویی در دوره 8 ساله گذشته بیشترین هزینه ها را متحمل شد و همواره در صف مقدم مبارزات عدالت خواه بوده است اما جنبش در چهار سال پیشتر با رویکردی جدید شعار دوری از قدرت را سر می دهد!! جنبش دانشجویی از بدو خلقش تاکنون گرایش به جریانهای چپ داشته است. در آن روزها که جریان چپ از قدرت به کنار رفته بود حنبش آرما نحواه کعبه آمال خود را در چپ می دید اما وقتی که اصلاح طلبان به قدرت رسیدند نتوانستند آفات قدرت را از خود دور کنند. همانگونه که هیچ چیزی از چشم مردم دور نمی ماند یقینا از دید تیزبین دانشجویان نیز دور نماند. چگونه می توانستند روح عدالت را با ریخت و پاشها یده و بستانهای بعضی مدیران بالایی و میانی همگون کنند مهره های کلیدی اقتصادی خاتمی مهره های دولت کارگزاران سازندگی بود در واقع اصلاح طلبان در برنامه های اقتصادی مجری طرح های کارگزاران بودند. چگونه می توان بین جنبش عدالخواه و حزبی که عدالت اجتماعی مقوله دست چندمی در مرامنها حزبیش است وجهه تشابهی برقرار کرد. مردم و جنبش دانشجویی با برنامه های اقتصادی کارگزاران مشکلی عمده دارند که جواب قاطع آن را با انتخاب آقای احمدی نژاد در مقابل آقای هاشمی رفسنجانی نشان دادند. در واقع جریانی که به شکست جریان راست در خرداد 76 منجر شد همان جریان عامل شکستی برای اصلاح طلبان بود.
انتخاب وزرای دولت خاتمی در سال 80 بر روحیه جنبش دانشجویی تاثیری فراوان گذاشت دولت خاتمی زمانی که مجلس ششم در اختیار داشت باز با همان ترکیب کابینه قبلی (که مجلس پنجم به آن را می داده بود) دولت جدید را تشکیل داد و جنبش دانشجویی خواهان تغییرات کلی در ترکیب مهره های اقتصادی بود که متاسفانه به وقوع نپیوست و سبب دلزدگی دانشجویان با دولت خاتمی شد. جذب نشدن مسؤولان جنبش دانشجویی در شهرستان پس از فارغ التحصیلی از عوامل دیگر بودانها که بیشترین هزینه ها را متحمل شده بودند پس از فارغ التحصیل با معضل بیکاری روبه رو می شدند در صورتی که اصلاح طلبان در مسند قدرت بودند آنها نتوانستند شیرینی اصلاحات را بچشند در واقع همان بیاده نظام اصلاح طلبان بودند که قربانی اصلاح طلبان گردیدند