ما بد کس به کس نگوییم
ما خوبی کس به کس گوییم
تا هر دو دروغ گفته با شیم.
خدایا!!در تمام لحظات عمر همنفسم باش تا از نفس نیفتم.
خدایا!!ترسم از شب نیست. ترسم از نبودن نیست.ترسم از دلی است که پرده پوشی نمی داند
و زمانی که بیهوده می گذرد.ترسم از این استکه باز در امتداد شک و دلهره اسیر وسوسه اندیشه های خود به راه خود برویم.راهی که لحظه لحظه اش ترس و دلهره و پریشانی است !!ترسم از تکرار است.تکراری سخت و سرد تکراری که بی تو باشم.
خدایا از تکرار خودم می ترسم!! من از بی تو بودن ! از سکوت و از بیهو دگی واز تنهایی روحم سخت می ترسم!! خدایا یاریم کن تا هرگز تکراری نباشم! که هر روز تازه شوم ! یکی دیگر شوم نزدیک به تو....
خردمند کسی است که به ذهنیات وارمانها یش شک می کند .
شک پایه اگاهی است و اگا هی یهنی خرد.
کسی که شک می کند مدام در حال تعقیرو رشد است.وکسی که به رشد می اندیشد به کمال می رسد.
بار الها:: هر چقدر در اندیشه ها وافکار خود شک مینمایم بر یک چیز یقینم بیشتر می شودو ان تویی
که منتهایی و خالق همچون منی و تو بی منتها تر از هر منتهایی.
بر خود میبالم که افریدگاری چون تویی دارم.هر گا خواستم از تو بگو یم واژها برایم کمیاب می شوند
گویا واژها هم پی به بزرگیت بر ده اند و نمی توانند کلماتی بسازند که در خور همچون تویی باشد
نمیدونم شما در چه سن و سالی بسر میبرید روزهای جنگ بیاد می ارید یا نه .انها که رفتند
بی ادعا و بی هیچ منتی از همه چیزشون گذشتندتا ایران این سرزمین تمدن ساز بمنه.شهدا
متعلق به هیچ جریان خاصی نیست .ایا تا به حال با خودمون فکر کردیم اگر از خود گذشتگی
بچه های جنگ نبود الان وضعیت ایران عزیز جگونه بود!!صدام چه فکری برای ایران در سر می پروروند.
بنظر من اگه اهل هر جریان فکری که باشید وظیفه خود بدونیم که یاد این عزیزان گرامی بداریم
وبدونیم انها از همه چیز خود گذشتن تا ما بمونیم. یادشون بخیر.....
ای که در رحمت بی منتهایی :من هرگز از تو نهراسیده ام عملی را نه از باب ثوابش بر انخامش حدت ورزیده ام ونه از ترس گناه بودنش در مرتکب شدنش ترسیده ام.بلکه بر این نظرم که در ذستگاه سراسر نظم وعدل تو هر عملی عکس العملی ذارذ مساوی ومخالف جهت ان که به خود
بر می گردد.پس نه ازترسش بلکه چون برگشت ان به خوداست در عملش محتاط بو ذه ام .
خدایا!!هر گاه به عدل وعدالتی که در جهان هستی ات حاکم است می اندیشم سخت حیران
عظمت و بزرگیت می شوم وانگاه است که واژه الله اکبر مرا سخت حیران میکند.....
تو را من چشم در راهم شبا هنگام
در ان نوبت که بندد دست نیلوفر
به پای سرو کوهی دام
گرم یاد اوری یانه
من از یادت نمی کاهم.
| ||||
| ||||
|