چهره امپریالیسم و استکبار آشکار می گردد

 چهره امپریالیسم و استکبار آشکار می گردد

نگاهی گذرا و اجمالی به گذشته تاریخ بیندازیم می بینیم چگونه کشورهای استعمارگر با لشکرکشی به کشورها ی جها ن سوم آنها را مورد استعمار قرار می دادند . مثلا کشور هند سالها مستعمره انگلیس بود یا الجزایر مستعمره فرانسه بود بعد از گذشت سالها با یک بیداری در کشورهای جها ن سومی روبه رو می شویم که توانستند استقلال نسبی خود را بدست آورند . کشورهای استعمارگر دیگر نمی توانستند به مانند گذشته از طریق لشکرکشی منافع خود را از کشورها ی جهان سوم تغذیه کنند . سعی کردند با توجه به مقتضیات زمان به گونه در استعمار کشورهای جهان سومی تلاش کنند . اینبار سعی نمودند چهره واقعی خود را زیر پوشش حقوق بشر ، سازمان ملل و سازمانهای جهانی و .... بپوشانند . در روشهای نوین چنان وانمود می کنند که گویا جز برای سعادتمندی بشر هیچ هدف دیگری را دنبال نمی کنند آنها سا زمان ملل و سازمانهای جهانی و ... دستاویزی کرده اند برای تحت فشار قرار دادن کشورهای جهان سومی تا بتوانند منافع خود را تامین کنند . متاسفانه گروهی از نسل جدید دانشگاهی ( گروه قلیلی ) ما در چند سال بیشتر چنان می اندیشیدند که غرب و دنیای غرب را کعبه آمال خود می دیدند و فکر می کردند که دغدغه غرب کمک به ایجاد دمکراسی و کمک به رفع فقر و نا بسامانیها در کشورهای جهان سومی است . حافظه تاریخی یاری  نمی داد ببینید همین انگلیس و آمریکا چگونه در سرنگونی دولت مصدق نقش ایفا می کنند . آیا به یکباره این روح استعمارگری 180 درجه می چرخد و امروز دلسوزی برای ما می کند . آیا جای شک و تردید نیست ؟ خوشبختانه در چند سال اخیر وقایعی در جهان و کشورهای همسایه ( عراق و افغانستان  ) به وقوع پیوست که چهره امپریالیستی استکبار جهانی را آشکار تر گردانید . چگونه می توانیم بپذیریم که آمریکا و استکبار جهانی برای تحقق دموکراسی به خاورمیانه لشکرکشی می کند مگر دموکراسی را می توان با توپ و تانک و خونریزی به ارمغان آورد !!!!!.

به راستی چرا آمریکا به عراق حمله می کند ؟ برا ی تامین دمکراسی است یا دست یابی به انرژی نفت و گاز عراق !! مگر در همه ی کشورها دمکراسی برقرار شده بود که در عراق نبود . یا عراق صاحب ذخایر غنی نفت و گاز است که در دیگر کشورهای فقیر نیست . ساده لوحی است که فکر کنیم دول استعمار گر روح استعمارگری خودرا به فراموشی سپرده اند . آیا حمله به افغانستان برای سرنگونی طالبان بود ( همان گروهی که خود آن را به رسمیت شناخته بودند ) یا دستیابی به منا بع گازی و منا بع زیر زمینی دست نخورده افغانستان بود . دول استکباری سعی کرده اند همیشه سیاستی دو گانه را در پیش بگیرند چگونه است کشوری مانند جمهوری اسلامی هر یک سال انتخاباتی در آن برگزار می گردد به دمکراسی عمل نمی کند و لی کشورها ی حوزه خلیج فارس که حتی زنان حق رای دادن و یارانندگی کردن ندارند به دموکراسی عمل می کنند آیا در کشوری مانند نظام جمهوری اسلامی که زن می تواند قاضی وزیر نماینده مجلس و .... بشود حقوق زن رعایت نمی شود ولی در کشوهای همسایه که زن حتی نمی تواند مجری برنامه های تلویزیونی با شد حقوق زن رعایت می شود . چگونه است اسرائیل با آنهمه سلا ح هسته ای صلح جهانی را به خطر نمی اندازد ولی جمهوری اسلامی حق دستیابی به تکنولوژی صلح آمیز هسته ای ندارد . چه کسی درجنگ جهانی از بمب اتمی در هیروشیما و نا کازوکی استفاده می کند . ایران بود یا آمریکایی که امروز دغدغه صلح جهانی خصوصا در خاورمیانه دارد !!! این وقایع همه حاکی از آنست که آنچه در سازمانها ی جهانی حاکم است ، منطق نیست بلکه زور و قدرتمداری دول بزرگ است و نکته دیگراینکه دول استعمار و همه جا و همه وقت اهداف و منافع خود را دنبال می کنند نه چیز دیگری را !!!

مگر شهید شدن در راه خد ا شوخی است

(( مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است ا نقدر بایددر را رضای خدا قدم برداری تا مورد رضای خدا واقع شوی ))

   شهید مصلحیا ن فرمانده جهاد کازرون

  نمی دانم تاکنون به واژه شهادت اندیشیده اید ؟ چقدر سخت است کشته شدن ؟ تکه تکه شدن . قطعه قطعهشدن ، پاره پاره شدن ، حتی تصور ش هم برای ماسخت است !! پس چگونه بود در طول هشت سال جنگ تحمیلی عده ای با میل خود به نبردگاههایی می رفتند که فرجامشان برایشان روشن بود ، رفتنی که شاید برگشتی در آن نبود ! آنهم کشته شدنی که شاید جسم خاکیت هم برای خانواده ات به ارمغان نیاید آن چه نیرویی بود که فرزندان این سرزمین راعاشق چنین کشته شدنی می کرد. و آرزویش را به انتظار می نشستند حتی ماکه جنگ را ندیده بودیم آن روزها که 10 سال بیش نداشتیم آرزویمان شهید شدن بود اگر آن روزهابه من 10 ساله می گفتی آرزویت چیست می گفتم شهید بشوم ! کشته شدگانی که هر روز به تشییعشان در میدان شهدا می رفتیم امروز پسر همسایه فردا پسر دایی پس فردا پسر خاله شاید روزی هم نصیب مابشود چه سخت بود از دست دادن بهترینها . آنها با خونشان درس استقامت و آزادگی می دادند . آن روزها همه جابوی کربلا می داد کوچه ها و خانه های گلی بوی عطر شهادت می داد گویا خاکهاهم باورشان شده بود که انسانهایی به اوج رسیده اند عطروجودشان همه جا پیچیده بود . راستی یادش بخیر !! در آن روزها به قول امام شهدای ما ره صد ساله را پیمودند و بس . آن روزها بچه ها آنچنان غرق در خداو خالص شده بودند که گویی بعضی صفات بی بدیل خدا رامی توان در وجودشان دید . آنها اهل همین آب و گل بودند اهل همین پس کوچه های خاک گرفته شده که دل در گرو اسلام داده بودند آیا می دانستی که رمز پایداری و پایمردن ها در طول 8 سال دفاع مقدس شهادت بود همان چیزی که هرگز نگذاشت ذلت را به مردم هدیه کنند . بر راستی که شهادت رمز بقا و ماندن است ماندنی برای همیشه تاریخ چون حسین ؟ آیاحسین از یادها می رود و صحنه کربلا به فراموشی خواهد رفت نه هرگز چنین نخواهد شد آنچنان که سالها و سالهاست زمان می گذرد و روح حسین همیشه و همه جا زنده بوده و هست . شهدای ما نیز راست قامتان تاریخ خواهندبود برای همیشه در قلب تاریخ جاوید خواهند ماند و مرحبا بر مادرانی که چنین فرزندانی رادر را ه اسلا م و وطن هدیه کردند آنها از چپ وراست نبودند اهل همین کوچه ها و روستاهای دور افتاده ای بودند از جنس خود مردم که به عشق راه حسین ( ع) از همه چیز خود گذشتند . چه جفایی که بخواهیم شهدا را به فراموشی بسپاریم و راهشان را به سرانجام نرسانیم ! غرب و دنیای غرب به رمز بقاء پی برده است و سعی می کند آن را کمرنگ جلوه دهد . شاید باورتان نمی شودکه اساتید غربی برای پی بردن به این رمز بقا ء هر ساله برای تحقیق و تفحص به شلمچه میعادگاه عاشق می روند این چه عشقی است که پس از سالها نسل جدید ما سفره اول سال عید نوروز شادترین روز سال را در میعادگاه شهدای          ( شلمچه ) بر پا می دارد این رمزی است که آنهارا سخت حیران و متحیر کرده است آنهاسعی کردند با عناوین مختلف چون تروریسم به چنان خیال واهی شان از اثر ش خنثی کند ولی سخت در اشتباهند هر گاه توانستید عشق به حسین را از دل این مردم بیرون کنید آنگاه موفق می شود که آنهم شدنی نیست در عاشورای حسینی از هر رنگ و جنسی که باشی  تو رادعوت به کربلا یش می کند ؟ اگر حسین رفتنی است شهادت هم رفتنی است

براستی که شهادت رمز بقاو ماندگاری است   ادامه دارد

آغاز

 

«همانا خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد،‌ تا زمانیکه آن قوم حالشان را تغییر دهند»                                      سورة رغد آیه 11

سخن و ملاک خود را با آیه‌ای از قرآن که سرشار از درس‌ها و عبرتها است، آغاز نموده‌ایم. اعتقاد دارم که بعضی از قواعد و قانونها در اسلام خاص مسلمانها نیست و قواعدی است کلی که در طبیعت حکمفرما است.

همان‌گونه که قانون انیشتین که می‌گویند: «برای هر عملی، عکس‌العملی است مساوی و مخالف جهت آن.» این قانون مخصوص مسیحی یا مسلمان،‌ ایرانی و اروپایی نیست. شما در هر کجای عالم از هر دین و شریعتی که باشید 2*2، حاصلش چهارتا است و مفهوم آیه نیز بر همین گونه است. یعنی آنکه تا مردمان یک جامعه خواهان تحولی نباشند، هیچ حرکت و تغییری صورت نخواهدگرفت.

هرگاه خواسته‌ایم علل عقب‌ماندگی‌مان را جستجو کنیم، عادت کرده‌ایم همه‌چیز را به دیگران نسبت دهیم و هیچ‌گاه پارامتر اصلی که خود ما هستیم را به نسبتش بررسی نکرده‌ایم. اگرچه دیگران نیز نقش داشته و دارند ولی خود ما هم بی‌نقش نبوده و نیستیم.

به یقین آنچه که امروز برماست، ریشة آن در خودِ مااست، چرا که بیشتر به گوشه‌ای خزیده‌ایم و نظاره‌گر بوده‌ایم تا بازیگر.  هان تا وقتیکه من و تو به بازیگری دیگران امید بسته‌ایم چگونه برمی‌اید که بر مشکلات خویش وجامه ظفر یابیم.

زینهار به خودِ خویش باید بازگشت و به وجودِ جوهرة خویش ایمان آورد.